پیروزی مقاومت جهانیان و شکست هژمونی ایالات متحده امریکا

نویسنده: دکترسید احمد جهش
درینجا می خوانید:
– نظم نوین جهانی یا ده نیو ورلد اوردر ( NWO )
– نظم نوین جهانی ازدید تیوری توطیه
– نومحافظه کاران یا نیوکانسرواتیو ها
– دکترین ولفووتز

– پروژه قرن نوین امریکا – پروجکت “دِ نیو امریکن سنچری” (PNAC)
-عوامل ضعف وشکست امریکا
– پیامد ها

به تعقیب مقالات سیاسی گذشته والهام ازآن که منحیث فرزند وطن نباید آرام و بی تفاوت بنشینم و نظاره نمایم که نیروهای اهریمنی، استعماری و اشغالگرچطور وطنم را بلعیده، پروژه های تاراج منابع، برده ساختن مردم ومسخ تاریخ و فرهنگ ما را پیش میبرند؛ ازاینرو آنچه در توان دارم جهت اگاهی هموطنان تقدیم میدارم.
بعد از بربادی اتحاد شوروی توسط گرباچف وشرکا، میدان سیاست جهانی جهت یکه تازی امریکا به مثابه یگانه ابر قدرت نظامی – اقتصادی هموار گردید وجهان به حیاط خلوت امریکا تبدیل شد.
سقوط اتحاد شوروی زمینه لشکرکشی امریکا رابه اقصی نقاط جهان فراهم نمود که تجزیه یوگوسلاویا، اشغال وبربادی افغانستان، تباهی عراق، لیبیا وسوریه، جنگ اوکراین ویمن پیامد مستقیم آن است.
درچنین اوضاع، زمانیکه قوای عراقی به اشغال کویت پرداخت، جورج بوش پدرهمواره ازطرحی بنام “نظم نوین جهانی” سخن می گفت وچنین وانمود میکرد که وقتی مملکتی به تنهایی نتواند مشکل سیاسی – نظامی خود را حل کند ایتلافی ازممالک به حل آن مبادرت میورزد. ازاینرو او یکجا با متحدینش بالای عراق حمله نموده ( جنگ اول گلف) وبه اصطلاح نظم نوین جهانی را پیاده کرد که درحقیقت توطیه ای بود جهت تامین هژمونی ایالات متحده امریکا.

نظم نوین جهانی یا ده نیو ورلد اوردر ( NWO )

کاربرد این اصطلاح در ساحه سیاست بین المللی در “انسایکلوپیدیا” وآثارمولفین ونویسندگان مختلف ازدیدگاه سیاسی «تیوری توطیه» تعریف وتوضیح شده است. ازنظر سیاسی بیشتردرآن مقطع های تاریخ بکاررفته است که تغییرات بزرگی درتوازن قوا وافکار سیاسی جهان به وقوع پیوسته است. بررغم داشتن تفاسیرمختلف این اصطلاح، بیشتربا پندار ایدیالوژیک حکومت جهانی توامیت دارد. به مفهوم آنکه تنها یک تلاش جمعی ومشترک میتواند پرابلم های جهانی راکه حل آن بالاتراز توان یک فرد ویک کشور است، کشف، درک وحل نماید.
ویرانی های جنگ عمومی اول باعث شد تا درغرب “توماس ودر و ولسون” بیست و هشتمین رئیس جمهورامریکا با استفاده از این اصطلاح پیشنهاد 14 فقره یی راجهت ایجاد لیگ یا اتحاد ملل ارایه نماید. بعد از جنگ عمومی دوم وناکامی اتحاد ملل درجلوگیری ازجنگ، این اصطلاح بازسرزبانها افتاد واساسی را جهت حل مسائل بین المللی ازطریق مذاکرات درایجاد موسسه ملل متحد امروزی تشکیل داد.
بعد از ختم جنگ سرد قسمیکه دربالا نیزبه آن اشاره شد این اصطلاح بیشتردربیانات جورج بوش پدر ومیخائیل گرباچوف تبارز یافت. گرچه گرباچف کدام کاری را پیش برده نتوانست اما طوریکه مشاهده نمودیم جورج بوش پدر با وجود ایده های بشردوستانه این مفکوره، ازآن به مثابه تکتیکی جهت تامین هژمونی امریکا استفاده نموده پایگاه های نظامی امریکا را درخلیج فارس مستقرساخت.

نظم نوین جهانی ازدید تیوری توطیه :

موضوع عمومی درعقب تیوری توطیه نظم نوین جهانی موجودیت یک طبقه سِری بسیار باقدرت نخبه گان وممتاز است که هدف نهایی شان کنترول جهان از طریق ازبین بردن همه دولت های مستقل وایجاد یک دولت جهانی خودکامه میباشد. طوریکه مشاهد نمودیم رویداد های تراژیک جهانی در بیست وپنج سال اخیروآنچه اکنون جریان دارد، صحت این تیوری را تائید منماید.

واینک چندنقل قول :

“داکترپال کریگ رابرتس” سابق وزیردارائی اداره ریگان درمقاله تحت عنوان “حمله به خودارادیت” می نویسد- ” کسانیکه از نظم نوین جهانی پریشان اند میگویند که مبادا امریکا ذریعه یک نیروی توطیه گر خارجی کنترول شود درحالیکه امریکا خود نظم نوین جهانی است .این همه جهان یک قطبی امریکاست که چین و روسیه وایران از آن شکایت دارند.
واشینگتن نه به قوانین خود ونه به قوانین بین المللی وممالک آزاد جهان احترام دارد. آنچه در نظر است تلاش به هژمونی است که اورا نزدیک است دیکتاتور جهان سازد “.
“دکترماهاتیرمحمد” چهارمین صدراعظم مالیزی وبنیانگذار ” بنیاد صلح جهانی پردانا ” دریکی ازکنفرانس های بین المللی این بنیاد چنین گفت:” نظم نوین جهانی تهدید بزرگی به ممالک مستقل است.
جهانی سازی وتجارت بی سرحد جهت استقرار حکومت واحد جهانی بکار میرود.
تجارت آزاد باعث سلب استقلال ملت ها شده کمپنی ها میتوانند حکومت ها رامحاکمه کنند.
اوهمچنان گفت که حکومت واحد جهانی همه حکومت های دیگررا نقب زده برای پیشبرد مرام خود بیدرنگ به تجاوز واشغال شان میپردازد”.
شخصیت اکادمیک ومولف مشهورکانادائی داکترمایکل چسودوفسکی بنیانگذارمرکزپژوهش درمورد جهانی سازی نیز درکنفرانس فوق الذکرهوشدار دادکه ” به اصطلاح جنگ ضدتروریزم جبهه ایست جهت انتشارتفوق طلبی جهانی امریکا وایجاد نظم نوین جهانی “.

نومحافظه کاران یا نیوکانسرواتیو ها:

گروهی ازمتفکرین وشخصیتهای سیاسی امریکا اند که ازسالهای 1970 تا2000 میلادی دردوره حکومت های جمهوری خواه ومخصوصن درزمان جورج دبلیو بوش به اوج قدرت رسیده، ده تن از ایشان درحکومت اشتراک داشتند. نومحافظه کارانیکه دردوره ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش درحکومت شامل بودند اشخاص آتی اند:
الیوت ابرامس، ریچارد پرل، دیک چینی، دونالد کاگن، دونالد رمزفیلد ومعاونش پال ولفووتز، زلمی خلیل زاد، جان بلتن، پال بریمن وسکوترلیبی.
بدین ترتیب مشاهده مینمائیم که “خلیل زاد” از قماش این گروه آدم هاست که پروژه شان چه مصیبت ها را نصیب مردم افغانستان نمود واینها همه به شکل مستقیم وغیرمستقیم در جنایات جورج دبلیو بوش علیه بشریت ومردم افغانستان شریک میباشند.
به اساس نظریات وعملکرد های نو محافظه کاران ( مخصوصا دردوره ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش ) میتوان آنها را یک گروپ راست افراطی و نظامیگرا نامید که به بهانه تامین منافع ملی ایالات متحده امریکا وبسط وترویج دموکراسی! وتامین هژمونی امریکا به تبلیغ یکجانبه گرائی، استعمال قوای نظامی وحملات بازدارنده نظامی حتی استعمال سلاحهای تکتیکی اتومی وجلوگیری ازقد راست نمودن یک نیروی رقیب درساحه بین المللی میپردازند.
دراین خصوص توجه شما را به مقاله “داکتر پال کریگ رابرتس” تحت عنوان ” با زوال اقتصاد خطرجنگ بیشتر میشود” جلب مینمایم که در آن از« دکترین ولفووتز» که یکی از نیوکانسرواتیو ها یا نومحافظه کاران است نقل قول مینماید:

دکترین ولفووتز:

پال رابرتس مینویسد که درسال 1992 “ولفوویتز” مطلبی را رقم زد که به دکترین ولفووتز شهرت دارد واساس سیاست خارجی امریکا را تشکیل میدهد.
“هدف نخستین ما جلوگیری ازظهور دوباره رقیب جدید درجغرافیای اتحادشوروی سابق و جا های دیگراست که عین تهدید اتحاد شوروی را متوجه ما سازد. این یک مسئله مهمی است که زیربنای ستراتیژی جدید دفاع منطقه وی ما را تشکیل میدهد وایجاب میکند که تلاش نمائیم تا ازتشکل یک نیروی خصمانه و تسلط آن برمنطقه ایکه با کنترول منابع آن منطقه بتواند به یک قدرت جهانی تبدیل شود جلوگیری نمائیم “.
به اساس نظرفوق؛ افغانستان نیزمیتوانست درصورت مساعدت اوضاع بااستفاده ازمنابع خود بیک قدرت منطقوی تبدیل وتهدیدی برضد منافع منطقوی امریکا ومتحدین اش تبدیل شود. این امررا میتوان یکی ازعللی شمرد که چرا شرق میانه وافغانستان آماج مداخله واشغال قرارگرفته است.

پروژه قرن نوین امریکا – پروجکت “ده نیو امریکن سنچری” (PNAC)

این پروژه در سال 1997 درواشینگتن توسط ولیام کرستل ورابرت کیگن که از جمله نو محافظه کاران اند تاسیس گردید. هدف از ایجاد آن تبلیغ، انکشاف وتثبیت رهبری جهانی امریکا ست. اعضای این گروه ادعا می کنند که رهبری جهانی امریکا هم به نفع امریکاست وهم به نفع جهان. نکات اصلی بیانیه “پروژه قرن نوین امریکا” که توسط نومحافظه کاران طرح، وبیست وپنج نفردرپای آن امضا نموده اند قرارآتی میباشد:
– ” شکل دادن قرن نوینی که به منافع وپرنسیپ های امریکا مساعد وسازگار باشد “.
– “پیشبرد سیاست خارجی ایکه بصورت جسورانه وهدفمند پرنسیپ های امریکا را درخارج تشویق وترویج نماید “.
– “ازدیاد قابل ملاحظه بودیجه نظامی “.
– “مخالفت وستیزه جویی با رژیم های مخالف به منافع وارزشهای امریکا “.
– “قبول رول ممتازامریکا درحراست وتوسعه یک نظم بین المللی رفیق با مصئونیت، شگوفانی وپرینسیپ های ما “.

از آنجاییکه محک حقیقت عمل است، درعمل مشاهد نمودیم که درعقب جملات فوق چه اهداف شومی نهفته است. وقتی این آقایون به حکومت پیوستند برای نیل به آرزوهای فوق از تجزیه یوگوسلاوی تا بمباردمان وتخریب یمن، جهان را به آتش کشیدند ، دکترین ها وپروژه های شان برای رسیدن به آقایی جهان وساختن جهان تخیلی خود شان چه بلا های نبود که برسرمردمان نازل نکرد وامروز چه وحشتی نیست که ادامه ندارد!
بشریت ازجنایات فاشیزم تجربه تلخ دارد اما این آقایون – محصولات جامعه استثنائی امریکا که قرارگفته خود شان تاریخ برای شان وظیفه داده است تا آدم بکشند ودیموکراسی را بسط دهند با استفاده از ماسک دیموکراسی وحقوق بشر دست هتلررا ازپشت بستند وهنوزهم دست بردارنیستند.

پروژه های نظم نوین جهانی وقرن جدید امریکا ازجنگ اول خلیج فارس شروع وبا تجزیه یوگوسلاویا ، اشغال افغانستان، بربادی عراق، تباهی لیبیا ، جنگ سوریه واوکراین ویمن هنوزادامه دارد.
بعضی ازاهداف این پروژه ها از قبیل تامین امنیت اسرائیل، تغییر نقشه جغرافیائی شرق میانه، تعویض واز بین بردن حکومت ها ورهبران نا فرمان ونصب رهبران گوش به فرمان امریکا تا اندازه ای برآورده شد. ولی اکثرن مقاومت عمومی به ضد سلطه امریکا درممالک فوق الذکر پا برجاست. بناا امریکا با استفاده ازتاکتیک هرج ومرج قابل کنترول میخواهد بصورت دوامدار ملت های منطقه منجمله افغانستان را تحت فشار متداوم قرار دهد تا در درازمدت بتواند مقاومت شان را درهم کوفته مردم را از نظرروانی به پذیرش حاکمیت وسلطه امریکا آماده سازد.
از آن جاییکه امریکا برداشت هیچ نوع رقیب را ندارد وهمه را برای خود تهدید میداند تلاش میکند تا به اخلال رشد اقتصادی ونظامی روسیه ، چین، ایران، هندوستان واکثرممالک امریکای لاتین که علم بغاوت بلند کرده اند بپردازد. اما قسمیکه به مشاهده میرسد درسالهای اخیرتغییرات عمیق اقتصادی ونظامی درصحنه بین المللی به نفع رقبای امریکا رونما گردیده است و دیگرهیچ قدرتی توان آنرا ندارد تا این روند را به نفع خود توقف دهد .
یکه تازی امریکا وجنایات هولناکش علیه بشریت خاصتن ملل مسلمان جامعه بشری را تکان داد تا بیدارشوند ودر صدد رشداقتصادی وتقویه نیروهای مسلح خود باشند.
درطول مدتی که امریکا مصروف مداخله ولشکرکشی درشرق میانه وافغانستان وصدورانقلاب های رنگی! درممالک مختلف بود، کشورچین وسیعا درافریقا سرمایه گذاری نمود. قابل یادآوری میدانم که یعقوب زوما ریئس جمهورافریقای جنوبی درایام اقامتش درماسکوغرض اشتراک درمراسم بزرگداشت ازهفتادمین سالگرد پیروزی خلقهای اتحاد شوروی بر فاشیزم هتلری مصاحبه ای با دستکاه نشراتی آرتی (رشیا تودی) داشت .
یقوب زوما درآن مصاحبه ازکشورچین با قدردانی یاد آوری نموده گفت که: درسابق کمپنی های ممالک استعماری درصدد منافع خود وتاراج منابع ما بودند نه به فکر مردم ما ولی امروزانکشاف عمرانی وساختمان شاهراه ها در تاریخ افریقای جنوبی بیسابقه میباشد.
کشورچین درپهلوی سرمایه گذاری درممالک افریقایی به تعمیرمکاتب، شفاخانه ها، سرکها وپروژه های عام المنفعه میپردازد.
طوریکه دربالا اشاره شد دراین مدت روسیه نیز به انکشاف اقتصادی ونوسازی قوای مسلح خود پرداخت وتوان ایستادگی به مقابل امریکا را حاصل کرد. گرچه قبلن روسیه مانع اشغال عراق نشد. درمسئله لیبیا هردومملکت یعنی روسیه وچین فریب امریکا ومتحدین اش را خوردند شاید فکرنمیکردند که سیاست خارجی امریکا نه به اساس علم سیاست و نه با درنظرداشت قوانین بین المللی ومنشورملل متحد، بل به اساس “شبه علم” و بر مبنای دروغگویی، فریب وخدعه، تهدید وتوطیه ودسیسه ونفی قوانین بین المللی استواراست.
اما درمسئله سوریه با داشتن تجربه ازعملکرد سابقه غرب وعدم اعتماد به امریکا وهم به خاطرحفظ منافع شان درسوریه وایران، فیصله بمباردمان سوریه را ویتوکردند. اماغرب با متحدین منطقوی اش به دسایس وتقویه بیشتر تروریزم در سوریه پرداخته بلاخره اوباما تصمیم گرفت تا سوریه را بمبارد کند درچنین اوضاع روسیه مسئله تخریب سلاح کیمیاوی سوریه رابه غرب پیشنهاد کرده ازجنگ وسیع درشرق میانه، بمباردمان سوریه وسقوط حافظ الاسد جلوگیری نمود.
الحق روسیه این شطرنج سیاسی را خوب بازی کرد. بدین اساس میتوان گفت که سیاست نه دروغ وفریب بلکه علمیست که مشابه بیک بساط شطرنج بازی میشود وحریف میداند که بعد ازچند حرکت مات میگردد وچاره هم ندارد که ازآن جلوگیری نماید بناامجبورمیگردد تا تسلیم شود.
نمونه های موفقیت آمیزاین شطرنج دیپلوماتیک رانه تنها درحل مسئله سلاح کیمیاوی سوریه بلکه در پیوستن دوباره کریمیا به روسیه وانعطاف جان کری درمذاکرات 14 می درسوچی به وضاحت میتوان دید.
جان کری وزیر خارجه یا سکرتردولتی قصرسفید به پروشنکو رئیس جمهور اوکراین توصیه نمود تا ازجنگ وآدمکشی صرف نظرکند. اوفیصله های مذاکرات دوم منسک را تائید وقطع تعزیرات اقتصادی امریکا وغرب علیه روسیه را مربوط به تطبیق کامل فیصله های منسک دانست. این همه نمایانگر انعطاف در سیاست امریکا میباشد اما نمیتوان رد کرد که فردا چیزدیگری نگویند.
درسالهای اخیریک سلسله عوامل سوبژکتیف وابژکتیف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی ونظامی سبب شده است تا موقف امریکا به مثابه یگانه ابرقدرت جهانی ضعیف گردد. این عوامل وشرایط حکم میکند تا امریکا از یکه تازی، دیکته، نظامی گری، قانون شکنی، تجاوز، صدورتروریزم درصحنه بین المللی صرف نظر نموده به جهان چندقطبی بپیوندد وهمراه با جامعه جهانی در ایجاد صلح وترویج دیموکراسی مساعی نماید. اما گمان نمیرود که امپریالیزم برخلاف خصلت خود عمل نماید .بسیارممکن است تا بالاخره ازانتخاب نهائی خود استفاده کرده جنگ جهانی دیگری را براه اندازد.

عوامل ضعف وشکست امریکا را میتوان بطورآتی تثبیت کرد:

– نفرت وانزجارروزافزون عامه جهان ازایجاد، تمویل، تمرین و صدورتروریزم توسط امریکا.
– تجاوز واشغال کشورهای مستقل، قتل رهبران وکشتار وآواره ساختن صدهاهزارمردم بیگناه ممالک مذکوربه ذرایع مختلف.
– وضع تعزیرات اقتصادی که ولادمیر پوتین آنرا به ” بومرانگ ” تشبیه نموده است (بومرانگ سلاح بومی های استرالیاست که جهت شکارازآن استفاده میشود. یک نوع آن بعد از پرتاب واپس به طرف پرتاب کننده رجعت مینماید ). درنتیجه این تعزیرات روس ها خساره دیدند اما به کمپنی های امریکائی ومخصوصا اروپائی خسارات زیاد تری تحمیل شد.

تهدیدهای سیاسی ونظامی امریکا علیه دیگر ممالک مخصوصاا ایران، سوریه وروسیه وممالک امریکای لاتین.
– فاجعه اوکراین به مقصد ایجاد پایگاه های نظامی ناتو نزدیک سرحدات روسیه.
– فاجعه یمن.
– پشتبانی از اسرائیل.
وقایع فوق سخت به حیثیت واعتبار بین المللی امریکا صدمه زده موقف دروغین اورا به مثابه مجری دیموکراسی برملا ساخته است.

یک سلسله تدابیردیگرکه مبشرمقاومت به خاطر رهائی از دیکته امریکا توسط ممالک آزاد جهان درجریان است قرارآتی میباشد
– تشکیل سازمان همکاری شانگهای ( اس سی او )
یک سازمان سیاسی – اقتصادی واجتماعی است که درجون2001 م به ابتکار 6 عضواصلی اش چین ، روسیه، قزاقستان، قرغزستان، تاجکستان واوزبکستان در شانگهای تاسیس شد. افغانستان، ایران، هند، منگولیا وپاکستان ازجمله اعضای ناظر، بیله روس، ترکیه وسریلانکا شرکای دیالوگ وگفتگوی به شمار میروند.
– تشکیل سازمان پیمان امنیت دستجمعی( سی اس تی او )
یک پیمان نظامیست که جهت تقویه نیروی دفاعی جمهوریت های پیشین اتحاد شوروی وجلوگیری از نفوذ ناتودرمنطقه به ابتکار روسیه تاسیس شده است. ارمنستان، بیله روس، قرغزستان، قزاقستان، تاجکستان درآن عضویت دارند. این پیمان در 15 می 1992 م درتاشکند بناشده به پکت تاشکند هم شهرت دارد.
– تاسیس اتحاد اقتصادی یوروآسیا ( ای ای یو )
درسال 2014 تاسیس ودرجنوری 2015 م عملا شروع به کارنمود. فعلا روسیه، بیله روس وقزاقستان اعضای آن اند .درنظر است ارمنستان وقرغیزستان نیز به آن بپیوندد.
– تشکیل سازمان بریکس (برازیل، روسیه، هند ، چین و افریقای جنوبی) وتاسیس بانک انکشافی سازمان مذکورغرض فراهم نمودن شرایط سهل ترسرمایه گذاری در ایجاد وانکشاف زیرساخت های اقتصادی ممالک فقیر وروبه انکشاف. ایجاد سیستم جدید پولی که تجارت با اسعارداخلی وپول مشترک ممالک بریکس را درنظر دارد. اینهمه باعث طرد دالرامریکائی ازمعاملات اقتصادی ممالک مذکوروختم نفوذ نیواستعماری بانک جهانی وصندوق وجهی بین المللی ( آی. ام. اف .) شمرده میشود.
– تاسیس بانک سرمایه گذاری زیربنائی آسیا ( َای. آی. آی. بی. ) به ابتکار چین که حتی باوجود مخالفت امریکا متحدین اش بدان پیوستند.
– برگذاری شاندارهفتادمین سالگرد پیروزی برفاشیزم، نمایش قدرت نظامی وراکت های اس 400 که توان بم افگن های بلند پروازامریکا را به صفر تقرب میدهد.
– رژه عساکر ده کشوردوست وقرارگرفتن رئیس جمهورچین درکنارپوتین درمیدان سرخ نمایانگر همکاری نزدیک بین ممالک مذکور بوده ونشان میدهد که همه باهم اند.
– تشکل مثلث ستراتیژیک هند- چین وروسیه.
– اقدامات جهت احیای راه تجارتی ابریشم، تمدید قطارسریع السیر چین – پاریس، مفکوره انکشاف تجارت از ولادیوستوک تا لزبن.
به تاریخ 19می تازه انشاء این مقاله به پایان رسیده بود که مقاله “پپ اسکبار” نویسنده و ژورنالست نامداردستگاه نشراتی آسیا تایم تحت عنوان “چرا بالاخره ایالات متحده با روسیه سخن میزند ” منتشره شبکه ای جهانی سپوتنک توجه ام را جلب نمود وازاینکه محتویات مقاله “پپ اسکبار” پیام این مقاله را تائید مینماید توجه خوانندگان محترم را به نقل قولی ازآن معطوف میدارم.
او مینویسد ” من این امکان را بررسی نموده ام که تغییرجهت ستراتیژیک اداره اوباما ازتهدید بطرف مذاکره نمایانگرآنست که صاحبان واقعی کاینات بالاخره فهمیدند که نظم نوظهورونوین جهانی “ابریشم” به پیش جهیده آنها را عقب میگذارد “.
” … وپنتاگون میداند که مسکو بیشتراز 10000 سلاح تکتیکی اتومی را انباشته است ودرصورت یک جنگ بین روسیه وناتو- رویای بسیاری ها ومنجمله نیوکانسرواتیو های ایالات متحده به خاک یکسان میشود. چه – این سلاحهای اتومی تکتیکی هریک ازمیدانهای هوائی تجارتی ونظامی ممالک ناتو را درظرف 20 دقیقه درهم میکوبد ودگرمیدان هوائی برای اجرای عملیات مشترک هوائی ناتو وجود نخواهد داشت “.
” وبعدا سیستم دفاع راکتی ( اس 500) وجود دارد که میتواند روسیه را ازحمله تلافی جویانه ای راکتهای اتومی پنتاگون – ناتو محافظه نماید. پنتاگون این را هم میداند که هیچ سلاح تهاجمی ایالات متحده به شمول ستیلد بامبرس ( یک نوع هوا پیمای تهاجمی وبمب افگن ) نمیتواند از شبکه معمائی اس 500 عبور نماید “.

نتیجه آنکه عوامل فوق الذکر نویدی است از ناکامی وشکست هژمونیزم امریکا و پروژه های نیواستعماری اش یعنی نظم نوین جهانی و پروژه قرن نوین امریکا که چون خواب وحشتناکی زندگی نیوکانسرواتیو ها (نومحافظه کاران) وامپریالیزم را تلخ وتاریک میسازد.

باید تذکرداد که دراین مقاله مقصد ازامریکا مردم آن نبوده بلکه قدرت حاکمه آن است.

بیست ویکم ماه می 2015 میلادی.

منابع :
.

1-
http://www.paulcraigroberts.org/2013/01/15/attack-on-sovereignty-paul-craig-roberts/
2-
http://www.historycommons.org/context.jsp?item=a060397pnacprinciples
3-
http://www.4thmedia.org/2015/05/yet-another-huge-diplomatic-victory-for-russia/
4-
http://rt.com/news/257353-zuma-africa-russia-china-brics /
5-
http://www.4thmedia.org/2015/05/war-threat-rises-as-economy-declines/
6-
http://www.4thmedia.org/2015/05/stalins-soviet-union-defeated-germany-we-should-not-forget/
7-
http://svpressa.ru/politic/article/121792/
8-
http://svpressa.ru/politic/article/121764/
8-
http://www.globalresearch.ca/a-new-world-order-a-threat-to-sovereign-states/5435810
9-
http://en.wikipedia.org/wiki/New_world_order_(politics)
10-
http://en.wikipedia.org/wiki/New_World_Order_(conspiracy_theory)

11-
http://www.globalresearch.ca/the-new-world-order-of-neoliberal-globalization-russia-at-the-crossroads/5415303

12-
http://www.odkb.gov.ru/start/index_aengl.htm

13
http://www.globalresearch.ca/a-new-world-order-a-threat-to-sovereign-states/5435810

14
http://translate.google.ca/translate?hl=en&sl=zh-

15

http://sputniknews.com/columnists/20150519/1022322068.html

 

نور ښکاره کړئ

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *

Back to top button