اوج بی اعتمادی در میان گروه طالبان

شمس حقجو

از آغاز گفتگوهای صلح دوحه میان جمهوری اسلامی و طالبان چند دستگی و افتراق میان طالبان وجود داشت. یک دسته از این گروه در محور عباس استانکزی و دسته دیگر در محور ملا عبدالغنی برادر قرار داشت. محور عباس استانکزی تلاش مضاعف به خرج داد تا ریاست هیات مذاکره کننده این گروه به دست اما با مخالفت جدی ملا عبدالغنی برادر شیخ عبدالحکیم قاضی قضات این گروه به ریاست هیات مذاکره کننده گماشته شد، و این آغاز کشمکش و اختلافات درون گروهی میان این گروه بود. در فاصله چند ماه رایزنی میان هیئت های جمهوری اسلامی افغانستان و گروه طالبان قرار شد تا نشستی در استانبول با نظارت مستقیم سازمان ملل متحد، قطر و ایالات متحده آمریکا برگزار گردد. با پیشنهاد طالبان نشست استانبول چند هفته به تعویق افتاد. قرار این نشست به تاریخ شانزدهم اپریل برگزار گردد؛ اما این بار با درخواست طالبان مبنی بر تعویق ده روزه توافق صورت گرفت. رهبران این گروه قبلاً درخواست دایر شدن این اجلاس را تا بعد از ماه رمضان داشتند، ولی این درخواست آن‌ها موردپذیرش قرار نگرفت. معلوم نیست که یک هفته فرصت به طالبان به‌جز اینکه به‌نوعی به درخواست آن‌ها احترام گذاشته شود، چه فرصتی برای این گروه خلق کرده و چه سودی نصیب آنان شده است.

مذاکرات بی نتیجه دوحه اگر هیچ دستاوردی برای مردم و دولت افغانستان نداشت؛ اما بسیار به کام طالبان شیرین آمد. این گروه از فضای به وجود آمده در این مذاکرات به‌خوبی استفاده کرده و تلاش بسیاری انجام داد تا مشروعیت از دست رفته خود را در جهان دوباره کسب کند. ظاهراً این تلاش‌ها به نتیجه هم رسید. با وجودی که نشست‌های بی‌حاصل دوحه فرصت چندانی برای دولت افغانستان ایجاد نکرد، اما برای طالبان بستر بی‌نظیری خلق کرد تا نگاه جهانیان را در مورد خودشان دچار تغییر اساسی کنند. در این اجلاس، طالبان موفق شدند تا وجهه خود در مقابل جهانیان از یک گروه تروریستی بدنام به یک گروه مهم و مؤثر در آینده افغانستان و منطقه تغییر داده و برای خود مشروعیت جهانی کسب کنند. طالبان از این فرصت به‌خوبی استفاده کرده و عملا با معطل کردن مذاکرات و تاخیر آن؛ به مقاصد خود به نحو بسیار زیرکانه‌ای دست یافتند. بعید نیست که رئیس جمهور پیشین آمریکا هم در این کار با طالبان همکاری کرده و عمداً این فضا را در اختیار آن‌ها قرار داده تا اذهان عمومی جهان و مردم آمریکا را برای پذیرفتن این گروه به‌عنوان بخشی از دولت افغانستان آماده سازد.

اما ظاهراً این تجربه طالبان برای بار دوم تکرار نخواهد شد. اصرار سازمان ملل و آمریکا بر آغاز مذاکرات استانبول و سرنوشت‌ساز بودن آن نشان‌دهنده این موضوع است که هم دولت افغانستان و هم شرکای خارجی‌اش به‌ویژه دموکرات‌ها به رهبری جو بایدن، از مانورهای زیرکانه طالبان و همکاری ترامپ با آن‌ها در این زمینه، ناراضی بوده و دوباره این فرصت طلایی را این بار در استانبول در اختیار این گروه نخواهند گذاشت. فرصت یک‌هفته‌ای به طالبان برای پیوستن به مذاکرات استانبول هم نشان‌دهنده همین موضوع است.

از سوی دیگر، آنچه در بالا ذکر شد،. تعویق مذاکرات از سوی طالبان، نمایانگر اختلافات در بین رهبران این گروه در مورد طرح آن‌ها برای صلح و گفتگو با دولت افغانستان است. با وجود ظاهر یکدست مطمئن این گروه، مذاکرات استانبول مشکلات فراوانی برای سران طالبان ایجاد کرده است. اینکه اختلافات درونی بین رهبران نظامی و آنها که از واقعیت امروز افغانستان و جهان آگاه اند، این گروه را دچار چنددستگی کرده است. رهبران نظامی این گروه همچنان بر افکار تندروانه و تمامیت‌خواهانه گذشته سیاه خود پافشاری می‌کنند، اما احتمالاً دسته دیگری از رهبران این گروه هستند که وضعیت زمان کنونی و بیست سال پیش طالبان را از هر جهت قابل قیاس ندانسته و به‌نوعی پذیرفته‌اند که در حال حاضر باید طور دیگری به مساله صلح نگاه کرد. رشد قشر جدیدی از شهروندان در این بیست سال و حضور گروه جدیدی از نخبگان در جامعه در کنار حساسیت‌های جهان نسبت به وضعیت افغانستان؛ دیگر بستر مناسبی همانند دهه نود میلادی قرن گذشته، برای ادامه برنامه‌های بلندپروازانه بیست سال پیش این گروه باقی نگذاشته است.

نور ښکاره کړئ

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *

Back to top button