ماافغانها خواهان صلح هستیم ولی آماده پذیرش واقعیت نیستیم!

میرعنایت الله آشفته جواز ۱۳۹۴

بیان حقیقت؛ به صداقت نیاز دارد، صداقتی بدون ادعا، شهامت می آفریند، پذیرفتن حقایق تغییر بوجود می آورد. بناءً در کنار سایر فرزندان وطن دوست، وظیفهٔ خود میدانم تا پس از ۹ماه انتظار حکومت به اصطلاح وحدت ملی!؟ برای تحقق صلح و میکانیزم آن یک بار دیگرصدای اعتراض بلند و ناامیدی ملت را از پروسه مبهم و مجهول صلح، ابراز نمایم. این در حالی است که هم دولت و هم مخالفان مسلح متکی به بیرون؛ صلح را تأیید؛ اما یک دیگر را به رسمیت نمی شناسند. ملت گرسنه، بیکار، اسیر زورمندان داخلی و خارجی، پیوسته در هر دو طرف جنگ قربانی داده برادر کشی از ۱۳۵۷ تا ایندم با شعار کفر و مسلمان، حکومات دست نشانده و گروه های مسلح به شهادت میرسند.

پیدا نمودن راه حل، شکستن بن بست وظیفه کیست!؟چه باید شود؟ کی باید کاری کند؟ و چگونه فضای اعتماد بوجود آید؟

قبل از هر داوری باید مواقفی طرفین را جمعی از افراد آگاه، بیطرف، شجاع و نیک نام مستقلانه ارزیابی نمایند.دولت متکی به غرب صلح میخواهد اما شروطی؛ از جمله پذیرش قانون اساسی، حقوق بشر را مطرح می نمایند، این در حالی است که افغانستان دومین کشور ناقض قانون و فساد در جهان شناخته شده است. در۱۴سال گذشته نتها دولت قانون را رعایت نکرده بلکه پیوسته توسط اراکین بلند رتبهٔ دولت بسیار ظالمانه و بی باکانه؛ قانون اساسی کشورنقض گردیده.

آیا دولت آگاه است که صرف در شهر کابل چند میلیون جوان و طفل بیکار و بی نان است؟ چند میلیون انسان در فقر و ناداری دست بگریبان اند؟ چه تعداد به مواد مخدر آغشته است؟ ستم بر زنان، تجاوز، بچه بازی، اختطاف، زورگویی، غصب زمین، قاچاق، وضع زندانها، محاکم، جنایت علیه زنان در زندان ها و . . . در کدام یک از این موارد قانون و حقوق بشری را شما دولتی ها رعایت نموده ایید؟ طالبان تروریست اند، فاقد صلاحیت اند، نوکر پاکستان و پنجابی اند، رهبری واحد ندارند، آله دست بیگانه اند، برادر مانیست، دشمن است، نابود گردند، ما هم مقابله نمی توانیم خارجی باید بکشند، باری هم جناب کرزی صاحب فرمود که: اگر امریکا به پاکستان حمله کند؛ ما در کنار پاکستان می ایستیم.

این قلم آزاد، عدالتخواه، ترقی پسند و صلح دوست که نه طالبم و نه دولتی، منحیث انسان، افغان، مسلمان اما فرزند مدیون و مقروض افغانستان واحد و یکپارچه؛ که شاهد بازی های ۳۷ سال حوادث خونبار بوده و پیش روی چشمان باز ما، ملت متضرر گذشت. نسل سوختهٔ هورا و الله اکبر دید، سوخت و ساخت. چه مجاهدینی ایثارگر در جبهات جنگ و زندانها و چه شخصیت های منور وطن دوست مردانه جام شهادت نوشیدند، افتخار دفاع از شرف و ناموس وطن را با خود بردند، چه به اصطلاح تعدادی از انقلابیونی کاذب و مجاهد نمایکه با ملت پشت نموده صاحب منصب و میلیونها دالر شدند.

از تعدادی شما دولتی های غرق در ناز و نعمت غرب، دوستانه و برادرانه سوال دارم؛ خوانندهٔ آگاه، وطن دوست با ضمیر و بیطرف قاضی و منصف ما؛ جواب دهید. آیا شما دولت وحدت ملی، متحد ویکپارچه اید؟ آیا شما مستقل و صاحب صلاحیت کامل استید؟ با وجود حمایت میلیارد ها دالر و حضور۴۹ کشور، مردم از بیکفایتی و ستم شما به ستوه نیامده اند؟ چرا مردم به محاکم طالبان مراجعه مینمایند؟ این بدان معنی نیست که مردم از اجراات و عملکرد مخالفان مسلح راضی و خشنود هستند. در یک کلام واقعاً ملت مظلوم اسیر ی زورمندان است. کارد به استخوان رسیده. دولت غرق در فساد و درگیر اختلافات ذات البینی، صلح را از پاکستان میطلبد! مخالفان متکی به بیرون، صلح را از غرب و در رآس از امریکا میخواهد. به عباره دیگر وارثین و فرزندان این خاک یک دیگر را نفی مینمایند؛ خود را مستقل و طرف دیگر را وابسته میدانند. این بدترین و تلخترین حقیقت انکار ناپذیر کشور ماست. با خارجی اعتماد داریم ولی با خود نه! این درحالیست که هر دو طرف افغان، مسلمان، برادر هم و وارث این خاک اند!

قرار مسموع نهمین دیدار رسمی یا غیر رسمی واینبار هیئتی از خانمها با طالبان در کشور ناروی، دیدار داشتند. خوشبختانه این سطح رشد شعور، بلوغ سیاسی طرفین درگیر و ضرورت تأریخی ما را بنمایش میگذارد، گرچه این ضرورت را طراحان کنفرانس بن پس از کوتا مدت حضور خویش در افغانستان منحیث یک نقیصه معترف شدند اما از سال ۲۰۰۴موضوع مذاکرهٔ بحث برانگیز در سطح حلقات سیاسی کشور، منطقه و جهان مطرح گردید، سیاسیون کشور پاکستان از همان آغاز تلاش داشتند تا نقش منجی یا آخرین حرف را داشته و رقیب هندی خویشرا به انزوا بکشانند. اما به دلایلی عدیدهٔ داخلی و خارجی، منافع و سلیقه های متفاوت؛ عدم صداقت لازم و توجه ای معقول و مطلوب صورت نگرفت. در کنار سایرشخصیت های طرف دار مذاکره، مایک مولن یکی از طرفداران مفکوره مذاکره با طلبان بود. جنرال پتریوس پس از تضعیف نظامی طالبان طرفدار مذاکره بود. ریچارد هالبروک و . . . هرکدام به نوبه خود خواهان مذاکره بودند ولی مخالفین در کابینه و نبود حمایت لازم در برابر مشاوران آقای اوباما، تصمیمی لازم گرفته نشد. بهرحال معضله از ماست و قربانی این بازی طاقت فرسا و کثیرالجوانب، با وجود منافع نیروهای غربی در کشور و منطقه، وظایف و مسؤولیت سیاسیون وطن دوست ما را بیشتر از پیش برجسته می سازد.

پیشنهاد برادرانه، به شخصیت های سالم دولت، شخصیت های سالم طالبان و ملت نجیب و صلح طلب!

یکیاز اساسات دولت داری و حاکمیت مردمی و مؤفق؛ داشتن حمایت و اطمینان خاطر ملت میباشد. دیدارهای غیر رسمی و تبادل افکار طالبان با دولتی ها برای ذهنیت سازی خوب است اما کافی نه. بهتر خواهد بود با تمام کمبود و ضعف های سازمان ملل متحد در گذشته، بهتر، مؤثرتر، زود رستر، با ارزش تر و از اعتبار بالایی برخوردار خواهد بود که در کنار نهاد های خصوصی و کشور های ذی علاقه به صلح؛ میزبانی و مرکزیت همه تلاشها را به سازمان ملل متحد که ضمانت اجرایی اش را شورای امنیت آن سازمان عهده دار می باشد؛ تبدیل نمود. این سازمان بهترمیتواند که حساسیت کشور های رقیب و مخالف صلح را ضمانت نماید. تشویش و ذهنیت سازی جعلی که گویا زیر نام طالبان، داعش به کشور های همسایه آجندا های دیگری را تعقیب مینمایند، خنثی میگردد. یکی دانستن طالب افغان که فاقد آجندای جهانی است با داعش مجهول الهویه، بگمان تعدادی از تحلیل گران؛ ترفند و جفای دیگریست در برابر ملت مسلمان و آزادیخواه افغان. ادامه جنگ بنفع ما، منطقه و جهان نیست. جهان نیک میداند که افغانستان قابل هضم به هیچ قدرتی نیست، بناءً ایجاد تشنج با همسایگان و منطقه ستراتیژی ما نیست!

به امید برگزاری مذاکرات صادقانهٔ سه جانبهٔ (دولت، مخالفان مسلح، امریکا- ناتو) با میزبانی سازمان ملل متحد!

ناکام و بازنده باد دشمنان داخلی و خارجی صلح در افغانستان و منطقه!

پاینده و جاوید باد افغانستان متحد و با ثبات در منطقه!

نور ښکاره کړئ

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *

Back to top button